به گزارش مشرق، کمبود آب به عنوان یکی از مهمترین ارکان زندگی کشور خشک و نیمه خشک ایران در حال حاضر فشار قابل توجهی به مردم وارد کرده است، خشکسالی بیسابقه در سرتاسر کشور زمینه عیان شدن خلاء حکمرانی موثر آب را فراهم کرده و بار دیگر گوشزد میکند، رویکرد مدیریت منابع آب مربوط به ۵۰ سال گذشته دیگر نمیتواند زمینه تخصیص بهینه این مایع حیات را فراهم کند.
به عبارت دیگر در حال حاضر، شیوه مدیریت منابع آب کشور نه تنها نمیتواند در شرایط بحرانی زمینه جلوگیری از تشدید شرایط نامطلوب را فراهم کند، بلکه خود این شیوه زمینه تشدید قابل توجه بحران را فراهم میکند.
در حال حاضر حوضه آبریز زاینده رود (گاوخونی) یکی از بدترین شرایط را در بین حوضههای آبریز کشور از سر میگذارد، کاهش میزان بارندگی در سال جاری آبی معادل ۷۰ درصد کمتر از میانگین بلند مدت در بالادست این حوضه آبی سبب شده تا شرایط ویژهای برای مردم حاضر در این مناطق به وجود بیاید.
سناریو تشدید بحران آب با شیوه مدیریت موجود برای حوزه آبریز زاینده رود نیز صادق است و موارد متعددی از تاثیر نامطلوب شیوه مدیریت منابع آبی و تشدید بحران برای این حوضه آبریز وجود دارد.
*مدیریت منابع آب تطبیقی با شرایط موجود ندارد
توجه به شرایط اقلیمی موجود کشور بیانگر این مسئله است که بر خلاف سابقه بلند مدت در حال حاضر این شرایط به سمت حدی شدن پیش میرود. بر اساس آمار دمای ثبت شده در منطقه بالادست حوضه آبریز زاینده رود واقع در بخش کوهرنگ، روند افزایش دما در طول ۳۵ سال گذشته به ثبت رسیده است. بر این اساس در طول ۳۵ سال گذشته به طور متوسط هر ۲۰ سال افزایش ۱.۲ درجهای دما در این منطقه اتفاق افتاده است.
به استناد آخرین آمار ثبت شده در منطقه کوهرنگ به عنوان بالادست حوضه آبریز زاینده رود، دمای هوا در سال ۱۴۰۰ برابر ۱۱.۳ درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است در حالی که دمای هوا در سال ۱۳۶۶ در این منطقه ۹.۳ درجه بوده است.
کمترین میزان دمای به ثبت رسیده در بالادست زاینده رود ۷.۴ درجه در سال ۱۳۷۱ بوده است و بیشترین دما نیز ۱۱.۷ درجه در سال ۱۳۹۷ ثبت شده است. در این راستا اگر آمار مرتبط با سال ۱۳۹۷ را در نظر نگیریم، سال ۱۴۰۰ گرمترین سال بالادست زاینده رود در طول ۳۵ سال گذشته بوده است.
افزایش دما سبب میشود تا تعادل شیوه بارش در منطقه با تغییر جدی مواجه شده و از فاز جامد به فاز مایع تبدیل شود. به زبان سادهتر در سالهای گذشته به واسطه برودت هوا، بارشها عمدتا به شکل برف در منطقه روئیت شده و این برف در بازه زمانی طولانی مدت به آب تبدیل شده و جریان قابل مشخصی برای ورودی آب زاینده رود مهیا میکردند. در این شرایط گرم شدن هوا سبب میشود تا شیوه بارشها به سمت باران تغییر کرده و بخش قابل توجهی از بارشها به یکباره در مدت زمانی کم به رودخانه وارد شود.
همین مسئله سبب میشود تا در زمان بارندگی، شاهد سیلابهای قابل توجه در منطقه باشیم و زمانی هم که کمبود بارش اتفاق میافتد، دیگر برفی برای تامین آب وجود نداشته باشد.
شرایط توصیف شده به وضوح خبر از حدی شدن اقلیم کشور به خصوص در مرکز وجنوب غرب کشور خبر میدهد. در چنین شرایطی دورههای سیلاب و خشکسالی که در سالهای گذشته هر دهه تکرار میشد، در حال حاضر با دوره زمانی ۲ الی ۳ سال ایجاد شود.
در این حالت سیلابهای که در گذشته هر ۱۵ سال یکبار اتفاق میافتاد، در شرایط فعلی هر ۳ سال حوضه آبریز زاینده رود را درگیر کند و خشکسالیهایی که هر دهه تکرار میشد، در کمتر از ۲ سال به وقوع بپیوندد.
چنین شرایطی مدیریت منابع آب باید با ۲ رویکرد کلی برای ۲ پدیده قالب سیلاب و خشکسالی برنامهریزی شود. در همین راستا، علیرضا الماسوندی، کارشناس حوزه حکمرانی آب ضمن تاکید بر تغییر رویکرد مدیریت منابع آب کشور، میگوید: « استقرار سیستم جامع مدیریت سیلاب در کنار راهکارهای مقابله با خشکسالی باید در دستور کار قرار بگیرد.»
*مدیریت غلط چگونه بحران را تشدید میکند؟
در این راستا با وجود حدی شدن شرایط اقلیمی، مدیریت منابع آب در این منطقه هیچ تطبیقی با شرایط موجود ندارد. برای مثال با وجود آگاهی از تغییرات شرایط بارش و همچنین وجود ظرفیت ۵۹ درصدی سد برای ذخیره آب در سال ۱۳۹۸، حجم قابل توجهی از سد زاینده رود در شرایط خشکسالی حفظ نشده و بدون توجه به پیشبینی خشکسالی در ۲ سال پیش رو این آب در همان سال رهاسازی شده است.
بر مبنای آمار موجود با وجود فضای خالی ۵۹ درصدی برای سد در سال ۹۸ و آورد آبی ۱۹۵۵ میلیون مترمکعبی، شاهد خروجی آب ۱۶۱۶ میلیون متر مکعبی در سال۹۸ و ۱۷۸۳ میلیون متر مکعبی در سال ۱۳۹۹ بودیم.
این مسئله تنها برای یک بار نبوده و بار دیگر در تابستان سال ۱۳۹۹ تکرار شد. به استناد اظهارات یک منبع آگاه در سد زاینده رود، در سال آبی گذشته و در فصل تابستان، با علم به شرایط خشکسالی پیشرو، شاهد رهاسازی بیضابطه آب در این فصل بدون توجه به بحرانهای پیش رو بودهایم. در حالی که در سالهای پیش از این رهاسازی آب تابستان با وسواس بسیار و پس از حصول اطمینان از تامین آب شرب رهاسازی میشده است.
در شرایط که زمینه حراست از آب ورودی سال ۱۳۹۸ به سد زاینده رود و همچنین تابستان سال گذشته مهیا میشد، حجم قابل توجهی از مشکلات گسترده در ۲ سال اخیر رخ نداده و آثار خشکسالی با مدیریت صحیح منابع آب به حداقل میرسید.
*تونلهای انتقال آب چه تاثیری بر آورد آبی زاینده رود دارند؟
مسئله تطبیق نداشتن مدیریت آب کشور با شرایط موجود تنها بخشی از نتایج نبود استقرار نظام حکمرانی در کشور است. مسئله دیگر که این سالها جنجال بسیاری در فضای رسمی حوضه آب کشور بر جا گذاشته است، مسئله استفاده از راهکارهای سازهای از جمله تونلهای انتقال آب به منظور بهبود شرایط به حساب میآید.
انتقال آب در حال حاضر به یک گره کور در فضای رسمی کشور بدل شده است. با وجود اینکه آب انتقالی توسط سازهها از یک مبدا به سمت مقصد حرکت میکند، طبیعتا باید حداقل یکی از ذینفعان پروژه از این اتفاق خوشحال باشند. مورد قابل توجه در مسئله انتقال آب از سرشاخههای کوهرنگ به سمت سد زاینده رود آن است که هر دو ذینفع ماجرا یعنی کشاورزان مبدا و مقصد انتقال آب از این مسئله ناراضی هستند. به معنای دیگر هم کشاورز محل مبدا یعنی استان چهارمحال و بختیاری از انتقال آب ناراضی هستند، هم کشاورزان اصفهانی به دلیل دریافت نکردن آب ابراز نارضایتی میکنند.
کلاف سردرگم انتقال آب از سرشاخههای کوهرنگ به سمت حوضه آبریز زاینده رود توسط دادههای آماری نیز تایید میشود. بر این اساس، تطبیق ورودی آب به سد زاینده رود و بازه زمانی شروع به کار تونلهای انتقال آب میتواند از یک مسئله بسیار مهم پردهبرداری کند.
بر این اساس توجه به این مسئله بیانگر آن است که انتقال آب در میان مدت تاثیری در آب ورودی به سد زاینده رود نداشته است. برای مثال در دهه ۶۰ پس از احداث تونل انتقال آب کوهرنگ دوم به آورد آبی ۲۲۴ میلیون متر مکعب در طول هر سال شاهد تغییر محسوسی در روند آب ورودی به سد زاینده رود نبودیم و پس از مدتی میزان آب انتقال یافته کمتر از شرایط قبل از احداث تونل بوده است.
این مسئله در تونل انتقال آب چشمه لنگان که در دهه ۸۰ به آورد آبی ۱۲۰ میلیون متر مکعب احداث شد نیز با شدت بیشتری دیده میشود و شرایط آورد آبی سد زاینده در بالادست حوضه آبریز پس از این انتقال تغییر محسوسی پیدا نمیکند.
با توجه به موارد ذکر شده به طور خلاصه میتوان گفت در شرایط مشابه بارندگی پیش و پس از احداث تونلهای انتقال آب میزان آورد آبی رسیده به سد زاینده رود به عنوان آب ورودی هیچ تطبیقی با عدد عنوان شده انتقال آب ندارد.
این مسئله ارتباطی با میزان بارندگی این منطقه نیز ندارد، در سال آبی ۱۳۷۵-۱۳۷۶ میزان بارندگی ثبت شده در بالادست زاینده رود معادل ۱۰۷۱ میلیمتر به ثبت رسیده است. این میزان بارش به طور متوسط در سال آبی ۱۳۸۷-۱۳۸۸ نیز با ثبت آمار ۱۰۹۴ میلیمتر تکرار شد.
در شرایطی که تصور میشود به دلیل حضور تونل انتقال آب چشمه لنگان طبیعتا میزان آورد آبی سد زاینده رود در سال ۱۳۸۷-۱۳۸۸ معادل ۱۲۰ میلیون متر مکعب بیشتر باشد اما مشاهده آمار بیانگر آن است که میزان آب ورودی به سد در سال آبی ۱۳۷۵-۱۳۷۶ برابر ۱۲۵۰ میلیون متر مکعب و در سال آبی ۱۳۸۷-۱۳۸۸ برابر ۸۱۰ میلیون متر مکعب بوده است.
به عبارت دیگر آورد آبی با اضافه شدن تونل انتقال آب نه تنها بیشتر نشده است بلکه ۴۴۰ میلیون متر مکعب نیز کاهش یافته است.
این پدیده در زمان احداث تونل کوهرنگ دوم نیز اتفاق افتاده است. بر این مبنا در سال آبی ۱۳۵۱-۱۳۵۲ بدون وجود تونل انتقال آب کوهرنگ ۲، ثبت بارش ۱۳۰۳ میلیمتری در بالادست زمینه آورد آبی ۱۱۵۰ میلیون متر مکعبی را برای سد زاینده رود به وجود آورد. همین میزان آمار بارش معادل ۱۳۰۷ میلیمتر پس از احداث تونل کوهرنگ ۲ در سال ۱۳۶۷-۱۳۶۶ تنها آورد آبی ۱۲۵۰ میلیون متر مکعبی را با وجود افزایش بارندگی ایجاد کرد.
این افزایش ۱۰۰ میلیون متر مکعبی در شرایط اتفاق افتاده است که آورد آبی تونل کوهرنگ ۲۵۰ میلیون متر مکعب بوده و به عبارت دیگر سرنوشت ۱۵۰ میلیون متر مکعب آب انتقالی معادل ۶۰ درصد این میزان مشخص نیست.
*پاسخ به یک سوال مهم: آب تونلهای انتقال آب کجا میرود؟
با آگاهی از بیتاثیر بودن ساخت تونلهای انتقال آب به سراغ توجیه این مسئله عدم تاثیر میرویم، به طور کلی پاسخ این پرسش که آب انتقال یافته توسط تونلهای انتقال آب کجا میرود را باید در مسیر بین تونل انتقال آب تا مخزن ذخیره سد زاینده رود یافت.
نگاهی دقیق به این منطقه یا فاصله تونل انتقال آب تا مخزن ذخیره سد به سرعت پاسخ را عیان میکند. بر این اساس نگاهی سطحی به حجم کشاورزی شکل گرفته در این فاصله مشخص کننده این مسئله است که آب انتقال یافته به جای ورود به مخزن ذخیره سد در کجا مصرف میشود.
بر این اساس توجه به مسیر ۷۸ کیلومتری بین تونل انتقال آب کوهرنگ واقع در منطقه چلگرد تا مخزن سد زاینده رود، بیانگر حجم قابل توجه بارگذاری کشاورزی است و هیچ سازه یا نظارتی مبنی بر هدایت دقیق آب از تونل انتقال آب کوهرنگ تا مخزن سد وجود ندارد.
همین مسئله در مسیر تونل انتقال آب لنگان تا سد زاینده رود نیز به وضوح قابل رویت بوده و میزان کشاورزی شکل گرفته در این مسیر ۹۵ کیلومتری به حدی زیاد است که اجازه رسیدن آب انتقال یافته به سد زاینده رود را نمیدهد.
بر این اساس، در حال حاضر میتوان دریافت چرا هم کشاورزان مقصد انتقال آب خصوصا در شرق اصفهان و هم کشاورزان مبدا در استان چهارمحال و بختیاری از شرایط موجود و انتقال آب ابراز نارضایتی میکنند.
رها شدن آب در مسیرهای نسبتا طولانی مجموعا ۱۷۳ کیلومتری بعد از تونلهای انتقال آب سبب توسعه کشاورزی در این مناطق شده و پس از گذشت زمان اندکی از احداث پروژه بخش عمده آب انتقال یافته صرف کشاورزی در این مناطق میشود و به دنبال آن پروژه انتقال آب عملا بیتاثیر میشود.
۲ مسئله ناکارآمدی راهکارهای سازهای و همچنین تطبیق نداشتن رویکرد مدیریت منابع کشور با شرایط موجود ۲ سر طنابی است که گره کور مسئله زاینده رود را به وجود آورد و خشکسالی زمینه تنگتر شدن این گره کور را فراهم کرده است.
بر این اساس به نظر میرسد، بروز رسانی و استقرار حکمرانی موثر آب در کنار تعیین و تکلیف مسیر تونلهای انتقال آب موجود میتواند تا حد قابل توجهی زمینه بهبود شرایط حوضه آبریز زاینده رود را به وجود بیاورد.